aaalafkherstext

ورود
x
یا
x
ثبت‌نام
x

یا

در مسائل مالی خوشبین باشیم یا بدبین؟

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

«به دلایلی که هرگز درک‌شان نکرده‌ام، مردم دوست دارند بشنوند دنیا در حال ازهم‌پاشیدن است!» این بخشی از سخنان دِیردری مک‌کلاسکیِ تاریخ‌دان در مجله‌ی نیویورک‌تایمز است.

نمی‌توان با این حرف مخالفت کرد. با وجود شواهدی مبنی بر این‌که اوضاع بیشتر مردم در اکثر زمینه‌ها در حال بهترشدن است، بدبینی شایع‌تر شده و هوشمندانه‌تر‌ هم به‌نظر می‌رسد. برای خیلی‌ها، بدبینی شیوۀ جذابی برای تفکر است و توجه‌ها را بیشتر به سمت خود جلب می‌کند.

بدبین‌های باهوش و خوش‌بین‌های ساده لوح

همیشه بدبینی از خوش‌بینی هوشمندانه‌تر به‌نظر می‌رسیده است. جان استورات میل، فیلسوف معروف انگلیسی، سال‌ها پیش گفته بود: «بیشتر مردم نه آن کسی را که هنگام ناامیدی دیگران، امیدوارانه سخن می‌گوید؛ بلکه آن کسی را که در امیدواری‌های دیگران از نومیدی سخن می‌گوید، آدمی فرزانه به‌شمار می‌آورند.»

مَت ریدلی، بازرگان بریتانیایی، در کتابش «خوش‌بینِ منطقی» می‌نویسد: «اگر بگویید دنیا از قبل بهتر شده است، شاید مردم به ساده‌لوح و بی‌ملاحظه خواندن‌تان اکتفا کنند. اگر بگویید قرار است دنیا به بهترشدنش ادامه دهد، شما را به‌طرز شرم‌آوری دیوانه قلمداد خواهند کرد؛ ولی اگر بگویید در یک‌قدمیِ فاجعه‌ای بزرگ قرار دارید، می‌توانید انتظار داشته باشید که از هوش و ذکاوت‌تان تجلیل کنند یا حتی جایزه‌ی نوبل تقدیم‌تان کنند.»

در عرصه‌ی سرمایه‌گذاری، کسانی که به بالارفتن قیمت سهام خوش‌بین‌اند، معرکه‌گیرانی سطحی‌نگر تلقی می‌شوند و کسانی که بدبینانه به آن نگاه می‌کنند، افرادی تیزبین محسوب می‌شوند که حتماً همۀ جوانب را در نظر گرفته‌اند. جالب است بدانید از جِرِمی سیگِل، استاد دانشکده‌ی کسب‌وکار وارتون، معمولاً به‌عنوان معرکه‌گیر همیشه ‌خوش‌بین بازار سهام یاد می‌شود و به‌خاطر این ویژگی بیشتر اوقات سرزنش می‌شود. منتقدان جرمی سیگل معتقدند او در هر حضور تلویزیونی‌اش کورکورانه نوید بازار پُرسود‌تری را می‌دهد؛ اما او از اوایل دهۀ 1980 هم همین کار را می‌کرده است، دوره‌ای که ارزش بازار در آن 40 برابر شد.

این پدیده به دنیای سرمایه‌گذاری محدود نمی‌شود. تِرِسا آمابیل، از استادان دانشگاه هاروارد، نشان داده است منتقدانی که برای کتاب‌ها نقدهایی منفی می‌نویسند، نسبت به منتقدانی که به همان کتاب‌ها نگاهی مثبت دارند، باهوش‌تر و داناتر به‌حساب می‌آیند. او می‌نویسد: «فقط بدبینی است که عمیق به‌نظر می‌آید؛ در حالی که خوش‌بین بودن به نگاه سطحی تنزل پیدا می‌کند.»

بدبین‌ها متفاوت‌ترند

چرا بدبین بودن در موضوعات مالی جذاب‌ است؟

به‌نظر می‌رسد پشتِ بدبینی، قضایای بیشتری نهفته باشد. دَنیِل کانمَن در پژوهشی نشان داد که مردم به زیان‌هایشان واکنش شدیدتری نسبت به سودهایشان نشان می‌دهند. این یک‌جور سپر دفاعیِ تکاملی است. به گفته‌ی کانمَن، «سازمان‌ها یا افرادی که با تهدیدها و نه فرصت‌ها، فوری‌تر برخورد می‌کنند، شانس بیشتری برای بقا و رشد دارند».

چند دلیل دیگر هم وجود دارد که می‌توانند جذاب‌بودنِ بدبینی را توضیح دهند:

بی‌توجهی خوش‌بین‌ها به خطرها

چنین نگرشی به خوش‌بینی نادرست است. بیشتر آدم‌های خوش‌بین خواهند گفت که گاهی اوقات اوضاع خیلی خراب می‌شود، می‌گویند احتمالش هست که با رکود و نزولِ بازار و جنگ و بحران و بیماری‌های همه‌گیر مواجه شویم؛ اما همچنان خوش‌بین باقی می‌مانند؛ چون سبک فکری و زندگی خود را طوری تنظیم کرده‌اند که چنین روزهای سختی را پشت سر بگذارند. برای افراد بدبین، یک اتفاق بد برابر است با پایان راه؛ ولی از نظر آدم‌های خوش‌بین، اتفاقات بد فقط فصل‌هایی طولانی از یک کتاب دل‌پذیر هستند. تفاوت بین آدم‌های خوش‌بین و بدبین معمولاً در قدرت تحمل و زمان‌بندی‌ آن‌ها خلاصه می‌شود.

بدبینی نوعی دلیل‌تراشی برای کاستی‌های فردی

از قدیم گفته‌اند «خرمن‌سوخته همه را خرمن‌سوخته خواهد». پذیرفتنِ این‌که چیزهای خارج از کنترل‌تان می‌توانند دلیل مشکلات‌تان باشد احساس‌ تسلی‌بخشی است؛ برای همین، به سمتش جذب می‌شوید. اگر یادتان باشد، پیشتر گفته بودیم که این دروغی است که نباید به خود بگویید. در واقع، رویکرد بدبینانه مشکلات مالی را به عوامل بیرونی ارتباط می‌دهد و همین موضوع باعث می‌شود این نگاه جذابیت بیشتری برای آدم ها داشته باشد؛ زیرا این موضوع بهانه‌ای است برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی و اشتباهات فردی.

صبر و تحلیل پیش‌نیاز خوش‌بینی

بدبین‌ها معتقدند وقتی در شرایط سرمایه‌گذاری سختی قرار می‌گیرید، بهتر است هر چه زودتر بفروشید و از آن موقعیت خارج شوید. این شاید برای شما جذاب باشد؛ چون نیازمند صبر و تحلیل بازار نیست و اقدامی سریع برای رهایی از نگرانی است. در حالی که خوش‌بین‌ها در موارد مشابه، در ابتدا توصیه به صبر می‌کنند و به شما می‌گویند: نگران نباشید، مسیرتان را دنبال کنید، همه‌چیز خوب پیش می‌رود. این توصیه معمولاً راحت نادیده گرفته می‌شود؛ چون نیازمند انجام اقدام و عمل خاصی نیست. بدبین‌ها می‌خواهند شما سریع تصمیم بگیرید و اقدام کنید.

تحلیل منطقی بدبین‌ها بدون در نظر گرفتن همه جوانب

این نکته خیلی حائز اهمیت است، چون نگرش‌های بدبینانه در ابتدای امر روی تحلیل‌های منطقی بنا می‌شوند؛ برای همین، هشدارشان منطقی و ترسناک به نظر می‌رسد.

لستر براون

در سال 2008، یک فعال محیط زیست به‌نام لِستِر براون گفت: «با رسیدن به سال 2030، کشور چین روزانه به 98 میلیون بشکه‌ی نفت نیاز خواهد داشت. نفت تولیدی در دنیا در حال حاضر 85 میلیون بشکه است و احتمال دارد هیچ‌گاه نتواند بیشتر از آن تولید نماید.»

حرفش درست است؛ در چنین اوضاعی نفت کم می آید؛ اما عملکرد بازارها این‌گونه نیست. کمبود نفت باعث شد قیمتش بالا برود، قیمت‌های بالا انگیزه‌ای بودند برای تولیدکننده‌ها که دست به روش‌های نوین بزنند، و اکنون آن‌قدر نفت روی دست تولیدکننده‌ها مانده که نمی‌دانند با آن چه کنند. تولید جهانیِ نفت در سال گذشته به 96 میلیون بشکه رسید، یعنی به همین زودی مقدارش از تخمینِ حداکثریِ آقای براون بسیار بالاتر رفته است. ناتوانی در برشمردن قدرت سازگارشدنِ بازارها علتِ خطارفتنِ بسیاری از پیش‌بینی‌های بدبینانه است.

آیا اصلاً باید به حرف بدبین‌ها گوش کرد؟ البته که بله. آن‌ها به بهترین شکل از ناپایداری‌هایی حکایت می‌کنند که به احتمال زیاد دستخوش تغییر خواهند شد و این می‌تواند خودش زمینه‌ای برای خوش‌بینی فراهم کند؛ اما خوش‌بین بودن هم نمی‌تواند به‌معنای سطحی‌نگری در مسائل مالی تلقی شود. بسیاری از افراد با خوش‌بینی توانسته‌اند بسیاری از مشکلات مالی را پشت سرگذاشته و راه‌حل‌های درستی را برای مدیریت مالی زندگی‌شان پیدا کنند.

1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)

  دسترسی فعلی شما اجازه مشاهده نظرات تحت این بخش را نمی دهد

logo-samandehi

treebottom

address    سعادت آبادبلوار پیام | میدان بهرود خیابان عابدی | پلاک ۳  | واحد ۳

tel    ۶۳ ۲۴ ۱۱ ۲۲