aaalafkherstext

ورود
x
یا
x
ثبت‌نام
x

یا

زنان نان‌آور خانواده؛ کریستین بارنز (بخش سوم)

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

در این مطلب با یکی دیگر از مجموعه مصاحبه‌های مادران نان‌آور در خدمت شما هستیم که مطمئنم عاشق آن می‌شوید. زنی موفق که داوطلبانه ماجرای زندگی‌اش را تعریف کرده است تا بقیه نیز از آن استفاده کنند. زنی مهندس...
شما هم حتما از ماجرای او خوشتان خواهد آمد. اما نمی‌خواهیم که قصه را لو بدهیم پس بهتر است که آن را شروع کنیم.

کریستین بارنز

درباره خودت به ما بگو!

نام من کریستین بارنز (Kristine Barnes) است و من یک مادر 36 ساله با دو فرزند زیر ده سال هستم و ۱۳ سال هم هست که ازدواج کرده‌ام. همسرم یک فروشنده‌ی پاره‌وقت است و در طول ماموریت‌هایم، ‌پابه‌پای من به کل کشور می‌آید. او همیشه اولین مراقب بچه‌هایمان بوده و بعد از به دنیا آمدن فرزند دوممان از کارش خارج شد تا برای مراقبت از بچه‌ها در خانه بماند.
در طی سه سال گذشته من در صنعت اتومبیل‌سازی و در بخش متروی شهر دیترویت به‌عنوان یک مهندس ارشد کار می‌کنم. قبل از آن به‌مدت ۹ سال در صنعت انرژی هسته‌ای به‌عنوان مهندس سازه کار کردم. من در شهرهای ایلینویز، کارولینای شمالی، تگزاس و میشیگان زندگی کرده‌ام و ماموریت‌هایی را هم در تاسیسات هسته‌ای شهرهای فلوریدا و لوییزیانا برای مدت طولانی داشتم.
من فارغ التحصیل رشته‌ی مهندسی هستم. مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی ساختمان گرفتم و یک مدرک MBA هم در رشته مدیریت مهندسی دارم. عضو دائمی انجمن زنان مهندس هستم و به عنوان داوطلب برای ۱۸ سال است که در این سازمان کار کرده‌ام و پست‌های مدیریتی مختلفی از جمله رئیس بخش انجمن مالی را هم داشته‌ام.
زمانی که برای تفریح کردن وقت دارم، دوست دارم داستان‌های علمی – تخیلی بخوانم، بازی‌های رایانه‌ای و ویدیویی کنم، بازی‌های رو میزی انجام دهم و آن‌ها را طراحی کنم و ورزش سه‌گانه یعنی شنا، دوچرخه‌سواری، دو و میدانی را انجام دهم. 

خب بهتر است که به‌سراغ جزئیات برویم. درآمدتان چقدر است و چه مدت طول کشیده تا به اینجا برسید؟ آیا شما یک میلیونر هستید یا در مسیر میلیونر شدن هستید؟

من درحال‌حاضر با توجه به مزایای سالیانه چیزی در حدود 130 هزار تا 140 هزار دلار در سال درآمد دارم. زمانی که اولین بار به‌عنوان یک مهندس تازه‌وارد استخدام شدم بعد از فارغ‌التحصیل شدنم از دانشگاه بود و در یک سال درآمدم بین 55 هزار تا 60 هزار دلار در سال بود. تقریبا می‌توانم بگویم که با داشتن دارایی خالصی در حدود 500 هزار دلار در مسیر میلیونر شدن هستم. ما در طول دو و نیم سال گذشته توانسته‌ایم حتی آن را بیشتر نیز کنیم. 

کریستین بارنز

از شروع کارتان بگویید. چگونه کار خود را شروع کردید؟

همیشه نمی‌خواستم که یک مهندس باشم اما نسل سوم یک خانواده مهندس بودن، تاثیر زیادی را بر روی من گذاشت. سال اول دبیرستان، دقیقا نقطه اصلی تغییر عقیده‌ی من بود؛ زمانی که با فیزیک مواجه شدم و فهمیدم که آن را دوست دارم. رویای اصلی من طراحی ترن‌های هوایی بود اما فهمیدم که در طراحی سیمان خیلی بهتر از طراحی فلزات هستم.
بعد از فارغ‌التحصیلی دو پیشنهاد شغلی متفاوت داشتم. یکی از آن‌ها کار کردن در یک مجتمع ساختمانی بود که تخصصش در طراحی سازه‌های پارکینگی بود و پیشنهاد دیگر کار کردن در تاسیسات هسته‌ای بود. تاسیسات هسته‌ای به نظر خیلی هیجان‌انگیزتر می‌آمد و محل کار و درآمدش هم خوب بود. به نظرم انتخاب راحتی بود. 

چگونه از جایی که شروع کردید به اینجا رسیدید؟

من همیشه سخت تلاش کردم و به دنبال بهترین راه بودم و به خاطر اینکه سخت کار می‌کردم و هیچوقت از آموزش دست برنمی‌داشتم به سرعت در حال ارتقا گرفتن بودم. من به این خاطر به اینجایی که الان هستم رسیده‌ام که همیشه پذیرای موقعیت‌های تازه بوده‌ام.
من به برنامه چرخشی و ماموریت‌های منطقه‌ای جواب مثبت دادم و این به آن معنا بود که من و همسرم در هشت سال اول زندگی‌مان شش بار محل زندگی‌مان را عوض کردیم. زمانی که شروع به جستجو برای یک شغل جدید کردم به درخواست یک شرکت اتوموبیل‌سازی جواب مثبت دادم و با آن‌ها درباره کار کردن صحبت کردم حتی با این وجود که تا قبل از آن در این صنعت کار نکرده بودم. 

در کار خود می‌خواهید به کجا برسید؟ و همینطور در زندگی مالی‌تان؟

از نظر کاری من همیشه به بالا نگاه می‌کنم. یک برنامه ده ساله دارم اما اگر همه چیز را در نیمه اول کار کردنم یاد گرفته باشم، نشان می‌دهد که برنامه خوبی دارم اما باید همیشه برای موارد غیر منتظره آماده باشم.
الان از نظر مالی احساس استقلال می‌کنم، چون هیچ قرض خارجی بزرگی به غیر از هزینه اجاره نداریم و به مدت ده سال هم هست که از دست اقساط تحصیلی راحت شده‌ایم و می‌توانیم به سادگی نیازها و خواسته‌های خودمان را همراه با فعالیت‌های جانبی و فوق برنامه فرزندانمان برآورده کنیم. من دوست دارم زمانی که بازنشسته شدم بیشتر به مسافرت بروم به همین دلیل هم برنامه‌ریزی کرده‌ایم که مطمئن شویم این اتفاق حتما میافتد. 

بزرگترین چالشی که یک زن یا مادر نان‌آور بودن به همراه دارد چیست؟ بهترین قسمت آن چیست؟

بزرگترین چالش مبارزه با باورهایی است که درباره شما وجود دارد اما شما در چارچوب آن‌ها نیستید. در نگاه اول هیچکس، به معنای واقعی هیچکس باور نمی‌کند که من نان‌آور خانه هستم و همسرم در منزل می‌ماند.
بهترین بخش هم این است که در مورد به چالش کشیدن آن باورها خیلی قوی هستم. من در حال انجام یک ماموریت زنانه آن‌ هم به تنهایی هستم که هدفم تغییر و باز کردن اذهان مردم نسبت به این مسئله است که زنان نیز می‌توانند از نظر مالی حامی خانواده باشند.
من همیشه سوالات و نظرات زیادی را دریافت می‌کنم که فکر می‌کنند همسرم نان‌آور خانه است و من نیز همیشه از آن‌ها می‌پرسم که چرا این فکر را دارند یا اینکه آیا متوجه هستند که چه طرز تفکری پشت سوالاتشان هست یا خیر. اگر همسرم و من با هم به محل کارم یا مراسم‌های مدرسه برویم که اغلب هم این اتفاق نمی‌افتد، مردم فکر می‌کنند که او فارغ‌التحصیل شده و مهندس است و او همیشه این جمله را می‌گوید که: من مهندس نیستم، من همانی هستم که فقط ازدواج کرده! 

کریستین بارنز

کلید اصلی این درآمد بالا را چه می‌دانید؟

سخت کار کردن، درخواست کردن برای چیزی که می‌خواهید، و آمادگی و جرئت داشتن برای پیدا کردن یک راه دیگر، در صورتی که از راه فعلی به چیزی نرسیدید، کلید اصلی درآمد بالاست. درخواست ارتقا کنید، درخواست افزایش حقوق داشته باشید و مطمئن شوید که لیستی از دستاوردهای خود را در آستین دارید تا اگر نیاز شد آن را نشان دهید. 

آیا تا به حال به این خاطر که یک خانم هستید در محل کار به مشکل خورده‌اید؟ در مقابل آن چه واکنشی داشته‌اید؟

اوه خیلی خیلی زیاد. فکر کنم گفته‌ام که مهندس هستم مگر نه؟ من یک مصاحبه‌گر داشتم که وقتی در دانشگاه بودم به من می‌گفت زنان نمی‌توانند مدت زیادی را در شرکت بمانند چون دوست دارند کارهای مختلفی را انجام دهند؛ مثلا ازدواج کنند و همسرشان را دنبال کنند یا باردار شوند و از کارشان نیز خارج شوند. زمانی که در دانشگاه بودم خیلی مودب‌تر از الان بودم و این اولین بار بود که طعم واقعی تبعیض علیه زنان را حس می‌کردم اما ترجیح دادم که به مرکز کارم و رئیس بخش مهندسی اطلاع دهم و خیلی هم خوشحالم که واکنش و بازخورد مثبتی نیز دریافت کردم.
در ادامه باید بگویم که همکاری داشتم که همیشه از شرکت شاکی بود که چرا پول را صرف استخدام زنان می‌کند وقتی می‌داند که آن‌ها به محض باردار شدن از کارشان خارج می‌شوند و او به یکی از خانم‌ها نیز اشاره کرد که بهترین تصمیم را که به نفع خانواده‌اش بود گرفته بود و در خانه کنار فرزندانش مانده بود. او مستقیما از من شکایت نمی‌کرد اما من همیشه پشت او بودم و خوشحال بودم که در این‌باره به او توضیحاتی را می‌دادم. او چهار هفته بعد کاملا متقاعد شده بود و زمانی که من باردار بودن خودم را برای فرزند اولم اعلام کردم، به من تبریک گفت و بعد از اینکه از مرخصی بارداری برگشتم به من خوش‌آمدگویی کرد.
بنا به دلایلی من مشکلاتی را با پرداخت شدن حقوقم در دو باری که شغلم را ترک کردم، ‌داشتم. در بار دوم فردی که وظیفه داشت حقوق‌ها را واریز کند، در کارش اشتباه کرد و من حقوقم را دریافت نکردم. مجبور شدم به مدیرمان زنگ بزنم و بپرسم که چه مشکلی پیش آمده است. متاسفانه فردی که حقوق‌ها را پرداخت می‌کرد و من بعدا با او صحبت کردم فکر کرد که کار خوب این است که این ماه را نادیده گرفته و به جای اینکه یک چک برای حقوقم به من بدهند، ماه بعد به من دو برابر حقوق دهند. من به او گفتم که نه! من الان باید قسط بدهم و بر روی حقوقم حساب باز کرده‌ام! آیا شما از یک کارمند مرد نیز همین درخواست را می‌کنید؟ او در اینباره به من جوابی را نداد. 

لطفا درباره تکنیک‌های پس‌انداز و سرمایه‌گذاری‌تان به ما بگویید.

من همیشه نسبت به امور مالی خودم علاقه‌مند بودم. امور مالی‌ام را پیوسته پیگیری می‌کردم و ورود و خروج پول را بررسی مداوم می‌کردم. برای اهدافی که داشتیم در داخل بودجه‌بندی‌مان برداشت خودکار ایجاد کرده بودم (دانشگاه، تغییر شکل خانه، پس‌اندازهای اضطراری و غیره) تا بتوانم مطمئن باشم که پیوسته به سمت آن‌ها حرکت می‌کنیم. به علاوه هر زمان که پولی ناگهانی به ما می‌رسید بخشی از آن را برای تفریح کردن کنار می‌گذاشتم (زندگی بدون تفریح معنا ندارد!) و بعد بقیه آن را خرج پرداخت اقساط و گذاشتن در حساب‌های پس‌انداز مختلف می‌کردم.
همسرم به من اجازه می‌داد که کار خودم را انجام دهم (او از صحبت کردن درباره پولی که من درآورده بودم متنفر بود) و من هم برای او هر چند وقت یکبار گزارشی را آماده می‌کردم. آخرین باری که او را مجبور کردم تا به صورتحساب‌هایمان نگاهی بیاندازد بسیار متعجب شده بود که ما چقدر برای هزینه‌های دانشگاه فرزندانمان و بازنشستگی خودمان پس‌انداز کرده‌ایم.
من واقعا دوست دارم با مشاور مالی‌مان هر ساله بنشینم و درباره اینکه چه وضعیتی داریم صحبت کنم. ما بیشتر در زمینه‌های شاخص سرمایه‌گذاری می‌کنیم اما با استفاده از حساب پس‌انداز بازنشستگی همسرم در چندین سهام مورد نظر خودمان نیز سرمایه‌گذاری کرده‌ایم. این بسیار اتفاق جالبی بود. وقتی که مشاور مالی‌مان به ما گفت که به اندازه‌ای درآمد داریم که می‌توانیم با بخشی از آن اقدام به کار کردن در بازار بورس کنیم. 

کریستین بارنز

سه تا از بهترین نصیحت‌هایی را که برای افراد تازه‌وارد به این کار،‌ خصوصا افرادی که با کارشان مشکل دارند یا به دنبال بهبود مدیریت پولشان هستند، نام ببرید؟

۱) بودجه‌بندی کنید و حساب مخارج خود را داشته باشید! من تمرینات مالی را برای داشتن جامعه‌ای حرفه‌ای انجام‌ داده‌ام و بهانه‌های زیادی را از زبان افرادی که این کار را نمی‌کنند شنیده‌ام، مثلا می‌گویند: «من که درآمد خوبی دارم و می‌توانم اقساط را بدهم پس چرا باید آن‌ها را دنبال کنم؟» آیا می‌دانید که پولتان به کجا می‌رود؟ آیا می‌توانید بیشتر پس‌انداز کنید؟ تا وقتی که مخارج خود را دنبال نکنید نمی‌توانید به هیچکدام از این سوالات پاسخ دهید.
۲) از همان روز اول برای بازنشستگی خود پس‌انداز کنید تا در زمان مناسب بتوانید از مزایای آن استفاده کنید. سال‌ها قبل با همکار جوانی صحبت می‌کردم که به تازگی شروع به این کار کرده بود به خودش زحمت نمی‌داد که پول زیادی را به این کار تخصیص دهد. در نهایت او فقط 5 درصد از حقوقش را دریافت کرد.
۳) اگر با کارتان مشکل دارید شاید زمان آن رسیده که یک تغییر ایجاد کنید. خودتان را به حرفه‌ی کنونی‌ای که دارید محدود نکنید. مطمئن شوید که از تمامی توانایی‌های قابل انتقال خود استفاده کامل را می‌کنید و برای این تغییر می‌توانید آن‌ها را مشخص کنید.

سخن نهایی

آیا داستان کریستین شگفت‌انگیز نبود؟ نصیحت‌های او واقعا لذت بخش است. بیشتر اوقات ما در حرفه یا نقشی که اکنون داریم گیر می‌افتیم و فراموش می‌کنیم که توانایی‌هایمان تا چه حد می‌توانند برای کارهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرند. اگر شما به دنبال یک تغییر هستید پس خودتان را محدود نکرده و به کم راضی نشوید. ممکن است که در حرفه‌ای دیگر عملکرد بهتری را داشته باشید. 

1 1 1 1 1 Rating 0.00 (0 Votes)

  دسترسی فعلی شما اجازه مشاهده نظرات تحت این بخش را نمی دهد

logo-samandehi

treebottom

address    سعادت آبادبلوار پیام | میدان بهرود خیابان عابدی | پلاک ۳  | واحد ۳

tel    ۶۳ ۲۴ ۱۱ ۲۲